یه روزی برات میمردم دیگه نمیمیرم چون تو واسه کسه دیگه ای میخواهی بمیری تا حالا باحات چت نکردم چون نمیدونستم چه جوری بهت بگم دوست دارم میخواستم بهت زنگ بزنم گفتم شاید برات دردسر بشه چند بار وقتی روشت شدی خواستم بهت سلام کنم اما دستم میلرزید که وقتی میخواستم اینتر کنم
اما دیگه نه بدون نوشته ی قبلی رو از ته دل نوشتم قبالا ایدیم چیزه دیگه ی بود حالا فرق کرده خودت که میبینی دوتاشو نوشتم من اصلا بلد نبودم چت کنم حالا چه برسه به این که بخوام نظر بدم یا بدونم وبلاگ چی هست ولی میدونستم عشق چیه چون اول همه ی کتابام مینوشتم صدایم کن تا بمیرم برایت ولی گذشت دیگه آدم شدم برای کسی تب کن تا برات بمیره مطمئن باش اینایی که دورو برت رو گرفتن همشون به خاطر حوس و استفاده از جنس مخالفت هست حتی پسر خاله پسر عم پسر دایی هر کسی رو که فکرشو بکنی حتما میگی خود تو باور کن هر وقت که به تو فکر میکردم هکه ج.ر فکر میکردم جز لذت بردن از جنس مخالف ولی حالا دوست دارم بمیری تمیدونم چرا ولی تو میدونی دوست دارم برات گریه کنم نه گریه ی غم گریه ی شادی حلوای نذری تو رو نوش جان کنم برات یه فاتحه چی یه فاتحه یه صلوات هم نمیفرستم ... همه حرفامو گفتم فقط مشکل ما آدما اینه که نمیدونیم کی دوستمون داره کی نداره البته تقصیر مننم هست چون بهت نگفتم دوست دارم ولی حالا میگم میخوام بمیری بمیر بمیر بمیر ... ببخش که قسمت نظرات وبلاگت رو شلو ق کردم ....
پسر فقط پسر
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 01:06 ق.ظ
ببین اول نظر قبلی رو بخون بد اون یکی که درست متوجه بشی خواهش میکنم کسه دیگه ی این دو نظر رو نخونه راستی یادم رفت بگم که فکر نکن قلبمو شکستی یا افسرده شدم نه هیچ کدوم فقط میخواستم بدونی یه همچین آدمی تو دنیا بود دیگه نیست نمیخواد باشه و نخواهد بود
[ بدون نام ]
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 06:46 ق.ظ
حرف مفت زدن هم گاهی اوقات دردسر می شه ها
باران
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 07:33 ق.ظ
واقعا قشنگه ممنون
[ بدون نام ]
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 12:54 ب.ظ
jam kon bando besateto orgamoni
[ بدون نام ]
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 10:04 ق.ظ
آخه گریه نکن هیچ وقت هم تو کم نیستی عشق من که همیشه به من میگه قدر خودتو بدون که هیچ کس قدر تو رو نمیدونه پس شما هم قدر خودتو بدون و اصلن هم کم نیستی جیگر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
مها جون شعرت خیلی قشنگ بود خانومی:X
یه روزی برات میمردم دیگه نمیمیرم چون تو واسه کسه دیگه ای میخواهی بمیری تا حالا باحات چت نکردم چون نمیدونستم چه جوری بهت بگم دوست دارم میخواستم بهت زنگ بزنم گفتم شاید برات دردسر بشه چند بار وقتی روشت شدی خواستم بهت سلام کنم اما دستم میلرزید که وقتی میخواستم اینتر کنم
اما دیگه نه بدون نوشته ی قبلی رو از ته دل نوشتم قبالا ایدیم چیزه دیگه ی بود حالا فرق کرده خودت که میبینی دوتاشو نوشتم من اصلا بلد نبودم چت کنم حالا چه برسه به این که بخوام نظر بدم یا بدونم وبلاگ چی هست ولی میدونستم عشق چیه چون اول همه ی کتابام مینوشتم صدایم کن تا بمیرم برایت ولی گذشت دیگه آدم شدم برای کسی تب کن تا برات بمیره مطمئن باش اینایی که دورو برت رو گرفتن همشون به خاطر حوس و استفاده از جنس مخالفت هست حتی پسر خاله پسر عم پسر دایی هر کسی رو که فکرشو بکنی حتما میگی خود تو باور کن هر وقت که به تو فکر میکردم هکه ج.ر فکر میکردم جز لذت بردن از جنس مخالف ولی حالا دوست دارم بمیری تمیدونم چرا ولی تو میدونی دوست دارم برات گریه کنم نه گریه ی غم گریه ی شادی حلوای نذری تو رو نوش جان کنم برات یه فاتحه چی یه فاتحه یه صلوات هم نمیفرستم ... همه حرفامو گفتم فقط مشکل ما آدما اینه که نمیدونیم کی دوستمون داره کی نداره البته تقصیر مننم هست چون بهت نگفتم دوست دارم ولی حالا میگم میخوام بمیری بمیر بمیر بمیر ...
ببخش که قسمت نظرات وبلاگت رو شلو ق کردم ....
ببین اول نظر قبلی رو بخون بد اون یکی که درست متوجه بشی خواهش میکنم کسه دیگه ی این دو نظر رو نخونه
راستی یادم رفت بگم که فکر نکن قلبمو شکستی یا افسرده شدم نه هیچ کدوم فقط میخواستم بدونی یه همچین آدمی تو دنیا بود دیگه نیست نمیخواد باشه و نخواهد بود
حرف مفت زدن هم گاهی اوقات دردسر می شه ها
واقعا قشنگه ممنون
jam kon bando besateto orgamoni
خجالت بکش همه اقلید و ارگمون
آخه گریه نکن هیچ وقت هم تو کم نیستی
عشق من که همیشه به من میگه قدر خودتو بدون که هیچ کس قدر تو رو نمیدونه
پس شما هم قدر خودتو بدون و اصلن هم کم نیستی جیگر