تو را بهانه گرفته دلم بهانه ی تو
کنار خلوت کوچه کنار خانه ی تو
که تو بیایی و امشب مرا نگاه کنی
و من غزل بنویسم غزل ترانه ی تو
بیا که دختر مهتاب نور پاشیده
به روی من و حریر، شب و شبانه ی تو
چقدر حس قشنگیست پیش تو بودن
من و تو کنج دریچه...و چشم خانه ی تو
شب – من و تو تمام است و نه ...ولی ...اما!
ولی دوباره دل من...دلم بهانه ی تو