مها

...

مها

...

آقایون روزتون مبارک!

  

نیم ساعت پیش،

خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش

سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت

و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،

آواز که خواند تازه فهمیدم،

پدرم را با او اشتباهی گرفته ام!

                                                                                            حسین پناهی

مرد باید:
خشن باشه
خفن باشه،
سبیل داشته باشه،
اخلاقش مثل سگ باشه،
تف کنه اندازه یک بشقاب،
زیر بغلش بوی گند بده،
دست بزن داشته باشه،
بوی جورابش فیل و از پا بندازه،
صدای آروقش تا 10 تا خونه انور تر بره و......حالا مردی یا نه؟
اگه مردی روزت مبارک 

.....

.............. + ویرایش

شعری برای تو ، اما بدون تو

شعری برای تو ، اما بدون تو

از شاعری غریب ، تنها ، بدون تو

خوبی؟،سلامتی؟، آغوش خاطره؟

دلتنگ و خسته ام ، زیبا ، بدون تو

این شهر لعنتی ، درکم نمیکند

این مردم بد ، رسوا ، بدون تو

آنجا چه می کنی ، تنها بدون من

اینجا ، چه می کشم ، تنها بدون تو

شکل غم فروغ، آغاز فصل سرد

معنی نمی دهد ، سرما ، بدون تو 

شعر از : محمد بزرگمهر  


تو را بهانه گرفته دلم بهانه ی تو

تو را بهانه گرفته دلم بهانه ی تو

کنار خلوت کوچه کنار خانه ی تو

که تو بیایی و امشب مرا نگاه کنی

و من غزل بنویسم غزل ترانه ی تو

بیا که دختر مهتاب نور پاشیده

به روی من و حریر، شب و شبانه ی تو

چقدر حس قشنگیست پیش تو بودن

من و تو کنج دریچه...و چشم خانه ی تو 

                              شب من و تو تمام است و نه ...ولی ...اما!

                                  ولی دوباره دل من...دلم بهانه ی تو